وصیت نامه
از شما میخواهم که در نماز برای  رزمندگان اسلام دعا کنید و مبارزه تان را در نبرد با مناقین ادامه دهید تا سرزمین ایران اسلامی را از لوث این منافقین از خدا بی خبر پاک نماید.
پدر و مادر عزیزم! ...همیشه حامی و پیرو امام بزرگوار و مراجع تقلید باشید.
همسر مهربانم! اگر در این راه که همانا راه امام حسین(ع) است، شهید گشتم هرگز ناراحت نباش و همانند  حضرت زینب (س) رسالت خویش را انجام بده و سفارش دخترعزیزم فاطمه را به تو می نمایم که او را خوب نگهداری و تربیت کنی.
 ای برادران و همسنگران بسیج بحرارم شرقی و دیگر برادرانم، امیدوارم که در هرلحظه و مکان سربازی از سربازان امام زمان (ع) باشید و در مبارزه بی امانتان بر علیه کفر جهانی ونفس اماره مؤیّد و پیروز باشید.

خاطرات کوتاه از شهید غلامعلی غلامزاده
برادر شهید: مرحله اول که به جبهه رفتند و برگشتند پدرم چون شهید پسر بزرگش بود به او علاقه زیادی داشت به خاطر این که او به جبهه نرود به او گفت : اگر جبهه خوب است پس چرا امام پسر خودش را نمی فرستد که شهید بسیار عصبانی شد و گفت: پدرجان! توچرا این حرف را می زنی؟ موقع شام بود. برادرم خیلی  ناراحت شد. من هم رفتم نزد برادرم و به او گفتم حاجی به امام خیلی علاقه دارد و همیشه موقع نماز امام را دعا می کند اما به خاطر این که به شما علاقه ی زیاد دارد این حرف را می زند و من توانستم از دل برادرم بیرون بیاورم و او را آرام کنم.
برادر شهید: شهید بسیار مهربان و خوش اخلاق بود و مورد توجه و محبوبیت همه بود. همیشه مطیع امر والدین بود و با همسرش بسیار خوب بود، حجب و حیا داشت و دخترش را بسیار ناز و نوازش می کرد و هرگز غیبت نمی کرد و نمازش را سر وقت می خواند. بسیار متواضع بود. صبور و محکم و با اراده و با پشتکار قوی زندگی می کرد . بسیار گشاده رو بود. وفای به عهد داشت. در کارها از نظم و انضباط برخوردار بود و ارادت خاصی به ائمه داشت به امام علاقه خاصی داشت و او را الگوی خود قرار می داد .